حکایت فراموشی اصلاح طلبان
و اما در مقابل، معصومه ابتکار، معاون رییس جمهور سابق ، از چهره های حامی فتنه،در این برنامه زنده، ضمن نشر اکاذیب متعدد و قلب بسیاری از واقعیات، با لحن طلبکارانه، خواسته های سیاسی و تکراری این جریان را مطرح کرد.
چرا انقلاب کردیم؟
«چیزهائى در عالم واقع مىشود که ما باید از آن ها درس بگیریم، یکى از امور همین نهضت ایران است. از این نهضت ایران باید ما تعلم پیدا بکنیم، تنبه پیدا بکنیم، در این نهضت مطالعه کنیم ببینیم که این نهضت چه بود، براى چه بود؟ و چه شد که تا اینجا پیروز شده است؟ و باید چه کرد که تا آخر پیروز بشود؟ نهضتها در عالم خیلى بوده است، انقلابات در عالم خیلى بوده است. انقلاب در شوروى هم بود، انقلاب در فرانسه هم بود، انقلاب ایران با آنجا چه فرقى دارد؟ انقلاب ایران براى چه هست و انقلاب شوروى براى چه بود؟ مردم ایران چرا در خیابانها ریختند و فریاد کردند و همه الله اکبر گفتند و فریاد کردند، این قضیه چه بود ؟آیا مردم ایران هم مثل شورشىهاى شوروى فریاد مىکردند و علف مىخواستند! فریاد مىکردند و دنیا مىخواستند؟! جوانهاى ما براى اینکه یک زندگى مرفهى در دنیا داشته باشند خون مىدادند؟ اینگونه مىشود که یک کسى خودش را بکشد که زندگیش خوب باشد؟
یا خیر این یک نهضت الهى بود. این نهضت مثل نهضتهاى آنهائى که به خدا اعتقاد ندارند یا آنهائى که نهضتهایشان نهضتهاى جهت مادى بوده است، نبوده است. نهضت ایران نهضتى بود که خداى تبارک و تعالى در آن نقش داشت و مردم به عنوان جمهورى اسلامى، به عنوان اسلام، به عنوان احکام اسلام درخیابانها ریختند و همه گفتند ما این رژیم را نمىخواهیم و حکومت عدل اسلامى و جمهورى اسلامى مىخواهیم. انگیزه ملت این بود، انگیزه همه قشرها ، الا بعضىها.
زنها در خیابانها ریختند، مردها در خیابانها ریختند،بچهها آمدند. همین دیشب کسى مىگفت که من شاهد قضیه بودم که یک بچه ده، دوازده ساله سوار موتورسیکلت شده بود و حمله کرد طرف یک تانک و از آن طرف هم بچه را تکه تکه کردند، اما او یک بیرق دستش بود و حمله کرد. این به خاطر چه بود؟ قضیه چه بود که یک چنین تحولی در ملت پیدا شد؟ این تحول عظیمى که در این ملت پیدا شد، یک تحولى بود فقط براى اینکه مثلاً رژیم نباشد؟ یا دنباله داشت؟
اساس این بود که رژیم نباشد، حکومت اسلامى باشد، اساس آن بود که مىخواستند قرآن حکومت کند در این کشور. موانع را برداشتند که حکومت، حکومت اسلامى باشد نه اینکه همه مقصد این بود که فقط آزاد باشیم. همه مقصد این بود که مستقل باشیم ؟ آیا ایران مىخواست که مثلاً مانند سوئد باشد؟ آنها آزاد هستند، مستقل هم هستند. اما اگراز قرآن در آن خبرى نباشد، باز هم ایرانی ها چنین مىخواستند؟! ایرانىها این را مىخواستند که قرآن باشد یا نباشد، اسلام باشد یا نباشد، ما آزاد باشیم؟ ما آن جهت حیوانىمان، آن جهت حیوانىمان اشباع بشود، کارى به معنویات دیگر ما نداریم؟ آیا ایران جوانهاى خودش را براى این داد؟ یا ایران متحول شده بود به یک ملت صدر اسلامى، یک جوانهایى مثل جوانهاى صدر اسلام که شهادت را براى خودشان فوز و پیروزی مىدانستند ، مىگفتند شهید هم بشویم سعادتمندیم. مسأله این بود و مسأله این هست.»
صحیفه نور -جلد 7- صفحه 61-با اندکی ویرایش
سخنان امام عزیز همیشه روشنی بخش راه ما بوده است ،این سخن حضرت امام مشخص می کندکه هدف از انقلاب و تشکیل نظام جمهوری اسلامی ، تنها استقلال و آزادی و دستاوردهای مادی نبوده است بلکه تلاش برای رسیدن به حکومتی بوده که زمینه ساز رشدوتعالیبشرباشدالبته دربستراسلام ودرنهایت نزدیک شدن به مقام انسان کامل.امروزهکه
کشور های اروپایی با مشکلات مختلفی مانند بحران های اقتصادی و اجتماعی ،خشونت علیه زنان و کودکان (به آمار بالای خشونتهای اجتماعی،اخلاقی وجنسی درغرب توجه کنید) ، نقض آزادی های فردی و اجتماعی ، نژاد پرستی و ... دست به گریبان است ، اهمیت سخن حضرت امام روشن می شود که آرمانشهر مانه اروپاست ونه ژاپن،بلکه جامعه ی مهدوی است با مختصات خاص خود که در قرآن و روایات ائمه اطهار مشخص و توسط رهبران و استراتژیست های نظام اسلامیمان ترسیم شده است.تاکید رهبر معظم انقلاب بر تدوین الگوی اسلامی-ایرانی پیشرفت، سند چشم انداز 20 ساله ،نقشه های جامع در حوزه های علمی ، فرهنگی ،اقتصادی و ... موید این مطلب است.
به امید آنکه همه ما به خصوص مسئولان کشور با حرکت در مسیر چشم انداز ترسیم شده ، زمینه ساز ظهور مهدی موعود(عجل الله تعالی فرجه) باشیم.برای مشاهده عکس با نهایت کیفیت اینجا کلیک کنید
بسم الله نور
گفتند "بگذارید سینما زنده بماند"
اگر زنده ماندن سینما به فروش فیلم هایش است که همین اعتراضات باعث زنده ماندنش شده واگر منظور زنده ماندن دروغ و قانون شکنی و فحشاست که ما از ابتدا گفته ایم "ما با سینما مخالف نیستیم با فحشا و دروغ و قانون شکنی مخالفیم"
گفتند "نحوه مواجهه با محصول فرهنگی که چوب و چماق نیست"
کدام چماق؟اگر یک عکس از بدرفتاری معترضان داشتید که فتنه دیگری به پا میکردید! رفتارتان در فتنه 88 را که فراموش نکرده اید؟
و اگر طالب گفتگو بودید که فیلمنامه را بر اساس یک دروغ حقوقی نمی نوشتید و از مناظره فرار نمی کردید!
و باز هم آخرین وصایای امام عزیز را به یاد آوریم که فرمودند:" تا من هستم نخواهم گذاشت حکومت به دست لیبرال ها بیفتد.1"
و افسوس که امروز سینمای ایران و تا حدودی سیمای ایران در چنگال لیبرالها افتاده است. کسانی که نمایش همه چیز را در منظر عموم به بهانه های مختلف از جمله نتیجه گیری اخلاقی در پایان فیلم ،مباح می دانند.
خیانت های گسترده و روابط ضربدری ،سکس پنهان ،نا عادلانه نشان دادن قوانین و احکام شرعی و سیاهنمایی اوضاع ایران ، نمونه ای از کارنامه جریان لیبرالیستی است که دغدغه شان محدود به موضوعات فوق است.کافی است به قصه ساختمان پزشکان ،جدایی نادر از سیمین ،درباره الی ،زندگی خصوصی ،یک خانواده محترم و در آخر من مادر هستم! نگاهی بیندازید.
و تا کی باید "خار در چشم و استخوان در گلو صبر کنیم و ببینیم که میراثمان را به غارت می برند2؟
واما درباره فیلم من مادر هستم گفتنی هایی است:
1-طبق ماده 226 قانون مجازات اسلامی ،سعید به خاطر زنای محصنه ،مهدور الدم بوده است بنابراین حکم آوا قصاص نیست و باعث تعجب است کسانی که معتقدند باید واقعیتهای جامعه را نشان داد ،فیلمشان را بر مبنای قوانین خیالی و موهومات ذهنی شان می سازند. آیا قانون ،واقعیت جامعه نیست؟
2-سیمین بعد از صدور حکم قصاص آوا به شدت دچار عذاب وجدان می شود در صورتی که او تنها از حق خودش- طبق آیه فرآن که قصاص یک حق است و برای حیات جامعه است- استفاده کرده است.آیا کسی به خاطر گرفتن حقش- حتی اگر کینه شخصی هم داشته باشد - سرزنش می شود و برای رهایی از عذاب وجدان باید به توالت پناه ببرد؟آیا فیلم ،حکم خدا را با قرار دادن مخاطب در شرایط احساسی زیر سوال نبرده است؟
3-به عقیده کارگردان پیام اصلی فیلم را نادر مشخص کرده است: " من دارم مکافات عملم را میدهم " و کارگردان آشکارا اصرار دارد به مخاطب بفهماند که "دختر دارد تقاص گناه پدر را پس میدهد" ،با این حساب باید گفت هرکس جرمی مرتکب می شود در واقع مکافات عمل دیگری بوده است!
حقیقت این است که آری این سنت خداست ولی سنت دیگر آنست که هرکس قدرت انتخاب و اختیار دارد و هیچ کس به خاطر عمل دیگری مکافات نمی بیند.
آوا در شرایط عادی و با اختیار و اصرار خود شراب می نوشد و با خلوت کردن و روابط خارج از عرف و شرع با نامحرم ،خواسته یا ناخواسته به عملی تن می دهد، پس باید تبعات آنرا هم بپذیرد.
خداوند می فرماید :" وَلاَ تَقْرَبُوا الزِّنَا 3 " یعنی به زنا حتی نزدیک نشوید چون اگر مقدمات آن فراهم شد ،انجام عمل حتمی است. آیا آوا خودش مقدمات را فراهم نکرده بود؟پس چرا کارگردان اصرار دارد او را بیگناه نشان دهد؟
4-در سکانس آخر فیلم ،آوا با بی اعتنایی به قرآن و درخواست روحانی برای توبه ،نشان میدهد هنوز خود را مقصر نمی داند.سپس کارگردان آنقدر صحنه گریه و زاری را طول می دهد تا مخاطب هم بپذیرد آوا تنها قربانی است و حکم قصاصش ظالمانه است.اگر هدف کارگردان این نبود لااقل یک مونولوگ کوتاه به نفع جنین سقط شده و اقدام بیرحمانه آوا در فیلم قرار میداد.تاثیر این سکانس بر مخاطب چیزی جز تخریب هنرمندانه! حکم خداست؟
1-صحیفه نور - ج 21 – ص 286
2-نهج البلاغه – خطبه شقشقیه
3-آیه 32 سوره اسراءخدایا
عذر میخواهم از این که بخود اجازه میدهم که با تو راز و نیاز کنم
عذر میخواهم که ادعا های زیاد دارم در مقابل تو اظهار وجود میکنم
در حالی که خوب میدانم وجود من زائیده ی اراده من نیست و بدون خواسته ی تو هیچ و پوچم ,
عجیب آنکه
از خود میگویم
منم میزنم
خواهش دارم و آرزو میکنم
خدایا...
تو مرا عشق کردی که در قلب عشاق بسوزم
تو مرا اشک کردی که در چشم یتیمان بجوشم
تو مرا آه کردی که از سینه ی بیوه زنان و دردمندان به آسمان صعود کنم
تو مرا فریاد کردی که کلمه ی حق را هر چه رساتر برابر جباران اعلام نمایم
تو تار و پود وجود مرا با غم و درد سرشتی
تو مرا به آتش عشق سوختی
تو مرا در توفان حوادث پرداختی , در کوره ی غم و درد گداختی
تو مرا در دریای مصیبت و بلا غرق کردی
و در کویر فقر و هرمان و تنهائی سوزاندی.
خدایا ...
تو به من
پوچی لذات زود گذر را نمودی
ناپایداری روزگار را نشان دادی
لذت مبارزه را چشاندی
ارزش شهادت را آموختی
خدایا
تو را شکر میکنم
که از پوچی ها و ناپایداریها و خوشیها و قید و بندها آزادم نمودی
و مرا در توفانهای خطرناک حوادث رها کردی و در غوغای حیات در مبارزه ی با ظلم و کفر غرقم
نمودی و مفهوم واقعی حیات را به من فهماندی.
فهمیدم :
سعادت حیات در خوشی و آرامش و آسایش نیست
بلکه در درد و رنج و مصیبت و مبارزه با کفر و ظلم و بالاخره شهادت است.
منبع: bgh.ir