سخنان غیرمنتظره و دور از شان روسای قوا و برخی از نمایندگان مجلس در زمانی که رفع مشکلات اقتصادی و بهبود وضعیت گرانی در جامعه، مهمترین درخواست مردم و افکار عمومی از مسئولان است تاسف آور بود.
وقایع دیروز مجلس نشان داد که چگونه طیفی از مغرضان و ناآگاهان در دهه مبارک فجر با مطرح کردن مجدد مسائل فرعی و کم اهمیت در صحن علنی مجلس و در نهایت کشیده شدن آن به میان مردم درصدد بر هم زدن آرامش کشور هستند تا شاید دوباره در آستانه انتخابات با دوقطبی کردن فضای کشور و بحرانی جلوه دادن آن ،از افراد معلوم الحالی منجی سازی کنند.اختلافات مطرح شده در جلسه علنی مجلس موضوع تازه ای نبود که در ماه های پایانی عمر دولت ،عده ای احساس کنند اگر به نص صریح رهبر معظم انقلاب مبنی بر همکاری قوا عمل نکنند کشور دچار بحران می شود!
امروز که مردم کشورمان با بصیرت همیشگی خود ،شرایط اقتصادی کشور را درک کرده و جنگ روانی غرب را تا به حال به شکست کشانده اند ،با چه منطقی برخی مسئولان کاری می کنند که دشمنان ملت شاد شوند؟آیا این رفتار ،جواب سعه صدر مردم است؟آیا این سخنان عمل به وحدت مد نظر رهبری است؟
روسای قوا که مدام دم از ولایت پذیری می زنندباید پاسخ دهند که آیا تبعیت از رهبری فقط در حد شعار و در زمانی است که رهبر انقلاب مستقیما از خود هزینه کنند؟
بیایید بار دیگر نصایح امام و آقا را مجدانه نصب العین خویش قرار دهید و با هوشیاری به اطراف خود نگاه کنید تا دشمنان تا بن دندان مسلح را ببینید و متوجه شوید که این اختلافات نزد مردم دعواهای بچه گانه ای است که با اراده مسئولان به سادگی حل شدنی است.
سخن آخر آنکه امام خمینی رحمه الله علیه ،این عارف بصیر درمورد نتیجه این اختلافات می فرمایند:
«این اختلافات خطرناک است مفاسد جبران ناپذیری بر آن مترتب می گردد ... شما را در جامعه ضایع و بی آبرو می سازد این دسته بندی ها فقط به زیان شما تمام نمی شود تنها برای شما آبرو ریزی به بار نمی آورد بلکه به ضرر آبرو و حیثیت یک جامعه ،یک ملت و به زیان اسلام تمام می گردد»
مناظره پنج شنبه شب دکتر زاکانی و دکتر خباز از نمایندگان فعلی و سابق مجلس شورای اسلامی باز هم تا حدی جذاب و روشنگر بود که در این میان تنها به قسمتی از آن اشاره می کنم:
مسخره ترین سخن خباز-که یا ناشی از فهم پایین اوست یا به خاطر سیاست بازیش ،که در هر دو صورت مایه بی آبرویی جریان اصلاحات است-آنجا بود که بعد از پخش بیانات مقام معظم رهبری در انتقاد از کسانی که در داخل مدام حرف از "انتخابات آزاد" می زنند،در جلوی دیدگان مردم،سخنان رهبری را به نحو مسخره ای تفسیر به رای میکند و مغلطه را آنچنان ادامه می دهد که گویا روی سخن آقا با ضدانقلابهای خارج نشین و رسانه های بیگانه است! و نصیحت رهبری شامل کسانی که در درون نظام بلندگوی بیگانه شده اند نمی شود و اصولا این افراد چون استوانه های نظام اند و درون نظام تعریف میشوندمجازند به هر نحوی-حتی دشمن پسند ومخالف رهبری-سخن برانند و لابد هزینه این سخنان را هم مردم باید بپردازند-همانطور که درسال88،مردم هزینه فتنه ای با کلیدواژه "تقلب" را با جان ومالشان پرداختند-
به هر حال این مناظره هم نشان داد اصلاح طلبان-حتی طیف میانه روشان-در عمل که هیچ،حتی در قول هم خود را ملزم به تبعیت از بیانات امام خامنه ای-حفظه الله-نمی دانند تا آنجا که بعد از سالها حاضر به پذیرش اشتباهات عمدی یا سهوی جریان متبوعشان نمی شوند.
و سخن در این باب بسیار است...
در پایان دوباره بخشی از سخنان معظم له را نقل میکنیم:
حضرت آیت الله خامنه ای مانع تراشی در راه حضور پرشور و همگانی مردم در انتخابات را هدف ملموس دشمنان برشمردند و افزودند: همه، حتی کسانی که ممکن است از سردلسوزی درباره انتخابات توصیه های عمومی کنند حواسشان باشد که به این مقصود دشمن کمک نکنند.
ایشان با انتقاد از برخی که بطور مکرر می گویند انتخابات باید آزاد برگزار شود افزودند: معلوم است که انتخابات باید آزاد باشد، مگر بیش از سی انتخابات سه دهه اخیر آزاد نبوده است؟ در کدام کشور انتخابات از ایران آزادتر است؟ مراقب باشید این حرفها ی شما مردم را از انتخابات مأیوس نکند.
حضرت آیت الله خامنه ای در ادامه ی بیان روشهایی که به تحقق هدف دشمن در انتخابات کمک می کند خاطرنشان کردند: در کدام کشور درباره صلاحیتها، ملاحظات لازم اعمال نمی شود؟ چرا اینقدر بر این مسئله تکیه و تلاش می کنید در ذهن مردم این تصور بوجود بیاید که شرکت در انتخابات فایده ندارد؟
مجیدی سال 79 و در جشن صدسالگی ورود سینما به ایران گفته بود: «گوش بداریم که صدای پای ابتذال به راحتی به گوش می رسد. آن چه روزگاری به درست یا به غلط با واژه فیلمفارسی می خواندیمش، دوباره سر و گوشی می جنباند، تابلوهای رنگارنگی که فقط در کار فریب چشمهایند و با اندیشه و آگاهی بیگانه اند، دوباره در سر چهارراه ها حاضر می شوند. ترانه خوانی های کوچه و بازاری، عشقهای کاغذی و لحنهای کلاه مخملی دوباره در فیلم ها ظاهر می شوند. چه کسی مقصر است؟ ما به عنوان سینماگر؟ یا سیاستگذارانی که با سیاست های غلط چنین التهاب و تشنگی کاذب را در جامعه، ایجاد کردند یا مخاطبان ما، یعنی مردم که ذائقه هایی این چنین پیدا کرده اند؟» اما این سخنان به مذاق فریدون جیرانی خوش نیامده و او پس از گذشت 12 سال، ناراحتی خود را درباره صحبت های مجیدی بروز داده است.
جیرانی در گفت وگو با ایلنا(91/9/3 ) به صراحت بیان کرده که «در اوایل سال 77 الی 79 یک فضای آزاد برای سینما بوجود آمد. یکسری فیلم های دختری پسری ساخته شد و یک عده ای معترض شدند که صدای پای ابتذال شنیده می شود، در حالی که اگر می گذاشتند آن فضای طبیعی رشد کند؛ این نگرانی های امروز وجود نداشت و سینما خودش را اصلاح می کرد و مخاطب، آن سینما را با دیدن فیلم های خوب و ندیدن فیلم های بد حذف می کرد.»
ولی جیرانی توضیح نداده که اگر قرار بود به قول او « سینما خودش را اصلاح کند و مخاطب، آن سینما را با دیدن فیلم های خوب و ندیدن فیلم های بد حذف کند» در دیگر نقاط جهان که مانند ایران چنین محدودیتهایی وجود ندارد این اتفاق نیفتاده است و چه بسا تولید این قبیل فیلمها افزایش یافته است؟
به قولمسعود ده نمکی :« این حرف های روشنفکری که می زنند مردم احتیاج به قیم ندارند بی معنی هست. صد و بیست و چهار هزار پیغمبر آمدند قیم مردم باشند. ائمه آمدند قیم مردم باشند که به مردم بیاموزند چطور زندگی کنیم. عالم روشنفکری عالم تبعیت از عوام نیست. عالمی است که باید جهت فکری و خط فکری تولید کند و به جامعه بدهد. این طبقه هر اسمی داشته باشد باید متاثر از خواص جامعه باشد نه اینکه خواص جامعه در جهت خواست آنها حرکت کنند.»
حکایت فراموشی اصلاح طلبان
و اما در مقابل، معصومه ابتکار، معاون رییس جمهور سابق ، از چهره های حامی فتنه،در این برنامه زنده، ضمن نشر اکاذیب متعدد و قلب بسیاری از واقعیات، با لحن طلبکارانه، خواسته های سیاسی و تکراری این جریان را مطرح کرد.
چرا انقلاب کردیم؟
«چیزهائى در عالم واقع مىشود که ما باید از آن ها درس بگیریم، یکى از امور همین نهضت ایران است. از این نهضت ایران باید ما تعلم پیدا بکنیم، تنبه پیدا بکنیم، در این نهضت مطالعه کنیم ببینیم که این نهضت چه بود، براى چه بود؟ و چه شد که تا اینجا پیروز شده است؟ و باید چه کرد که تا آخر پیروز بشود؟ نهضتها در عالم خیلى بوده است، انقلابات در عالم خیلى بوده است. انقلاب در شوروى هم بود، انقلاب در فرانسه هم بود، انقلاب ایران با آنجا چه فرقى دارد؟ انقلاب ایران براى چه هست و انقلاب شوروى براى چه بود؟ مردم ایران چرا در خیابانها ریختند و فریاد کردند و همه الله اکبر گفتند و فریاد کردند، این قضیه چه بود ؟آیا مردم ایران هم مثل شورشىهاى شوروى فریاد مىکردند و علف مىخواستند! فریاد مىکردند و دنیا مىخواستند؟! جوانهاى ما براى اینکه یک زندگى مرفهى در دنیا داشته باشند خون مىدادند؟ اینگونه مىشود که یک کسى خودش را بکشد که زندگیش خوب باشد؟
یا خیر این یک نهضت الهى بود. این نهضت مثل نهضتهاى آنهائى که به خدا اعتقاد ندارند یا آنهائى که نهضتهایشان نهضتهاى جهت مادى بوده است، نبوده است. نهضت ایران نهضتى بود که خداى تبارک و تعالى در آن نقش داشت و مردم به عنوان جمهورى اسلامى، به عنوان اسلام، به عنوان احکام اسلام درخیابانها ریختند و همه گفتند ما این رژیم را نمىخواهیم و حکومت عدل اسلامى و جمهورى اسلامى مىخواهیم. انگیزه ملت این بود، انگیزه همه قشرها ، الا بعضىها.
زنها در خیابانها ریختند، مردها در خیابانها ریختند،بچهها آمدند. همین دیشب کسى مىگفت که من شاهد قضیه بودم که یک بچه ده، دوازده ساله سوار موتورسیکلت شده بود و حمله کرد طرف یک تانک و از آن طرف هم بچه را تکه تکه کردند، اما او یک بیرق دستش بود و حمله کرد. این به خاطر چه بود؟ قضیه چه بود که یک چنین تحولی در ملت پیدا شد؟ این تحول عظیمى که در این ملت پیدا شد، یک تحولى بود فقط براى اینکه مثلاً رژیم نباشد؟ یا دنباله داشت؟
اساس این بود که رژیم نباشد، حکومت اسلامى باشد، اساس آن بود که مىخواستند قرآن حکومت کند در این کشور. موانع را برداشتند که حکومت، حکومت اسلامى باشد نه اینکه همه مقصد این بود که فقط آزاد باشیم. همه مقصد این بود که مستقل باشیم ؟ آیا ایران مىخواست که مثلاً مانند سوئد باشد؟ آنها آزاد هستند، مستقل هم هستند. اما اگراز قرآن در آن خبرى نباشد، باز هم ایرانی ها چنین مىخواستند؟! ایرانىها این را مىخواستند که قرآن باشد یا نباشد، اسلام باشد یا نباشد، ما آزاد باشیم؟ ما آن جهت حیوانىمان، آن جهت حیوانىمان اشباع بشود، کارى به معنویات دیگر ما نداریم؟ آیا ایران جوانهاى خودش را براى این داد؟ یا ایران متحول شده بود به یک ملت صدر اسلامى، یک جوانهایى مثل جوانهاى صدر اسلام که شهادت را براى خودشان فوز و پیروزی مىدانستند ، مىگفتند شهید هم بشویم سعادتمندیم. مسأله این بود و مسأله این هست.»
صحیفه نور -جلد 7- صفحه 61-با اندکی ویرایش
سخنان امام عزیز همیشه روشنی بخش راه ما بوده است ،این سخن حضرت امام مشخص می کندکه هدف از انقلاب و تشکیل نظام جمهوری اسلامی ، تنها استقلال و آزادی و دستاوردهای مادی نبوده است بلکه تلاش برای رسیدن به حکومتی بوده که زمینه ساز رشدوتعالیبشرباشدالبته دربستراسلام ودرنهایت نزدیک شدن به مقام انسان کامل.امروزهکه
کشور های اروپایی با مشکلات مختلفی مانند بحران های اقتصادی و اجتماعی ،خشونت علیه زنان و کودکان (به آمار بالای خشونتهای اجتماعی،اخلاقی وجنسی درغرب توجه کنید) ، نقض آزادی های فردی و اجتماعی ، نژاد پرستی و ... دست به گریبان است ، اهمیت سخن حضرت امام روشن می شود که آرمانشهر مانه اروپاست ونه ژاپن،بلکه جامعه ی مهدوی است با مختصات خاص خود که در قرآن و روایات ائمه اطهار مشخص و توسط رهبران و استراتژیست های نظام اسلامیمان ترسیم شده است.تاکید رهبر معظم انقلاب بر تدوین الگوی اسلامی-ایرانی پیشرفت، سند چشم انداز 20 ساله ،نقشه های جامع در حوزه های علمی ، فرهنگی ،اقتصادی و ... موید این مطلب است.
به امید آنکه همه ما به خصوص مسئولان کشور با حرکت در مسیر چشم انداز ترسیم شده ، زمینه ساز ظهور مهدی موعود(عجل الله تعالی فرجه) باشیم.