ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | |||
5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 |
12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 |
19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 |
26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
دلمـ آ ر ا مـ شـ وارونهـ مـیـ خواهد
دلمـ آری شـ مـ ا ر آ ، آب را مانند یک تشنه
کنار خویشـ می خواهـد
نگارم کی شود آیا نصیب من ضریح تو
همین لحظه بکن لب وا ، شود قسمت همین حالا
دل منـ یکــ بغلــ دلـدار میخواهد
در آن هنگامه که قاب ضریحت در نگاهم جا شود آقا
وجودم همچو باران می شودآقا
دلمـ با گفتنـ یکـ یا رضـــا پرواز می خواهد
نبین آقا سکوتم را میان این دل تنگم
ببین بغض گلویم را و آن دستان سردم را
دلمـ فریاد می خواهد
هزاران حرف نشکفته
میان این لب و قلبم
لبانم سرد و خشک و از همه خسته
برای درد و دل با تو
دلمـ یکــ جرعهـ از آنــ عشــقــ می خواهد
غزل هم خسته تر از من
ندارد وزن و آهنگی برای من
برای گفتن ِ از تو ، برای حرفهای من
دلمـ آهنگــ شعر نو همی خواهد
به این دیده ضریحت را، به آن دیده کبوترهای صحنت را
چه خوشبختی از این برتر
چه آهنگی از آن خوشتر
دلم آواز می خواهد
دلمـ یکــ همــصدا یکــ ساز می خواهد
زیارت آمدن تنها، اگرچه آرزویی خوش
از آن بهتر زیارت با نگاری خوش
دلمـ یکــ همــسفر یکــ یار می خواهد
ندارم طاقت دوری
دلم تنگت شده آقا
بخوان ما را در این فرصت
که صحبت کردن از غربت
گمانمـ دلــ نمی خواهد ...
پ.ن:لطفا نمره بدید از بیست ...
پ.ن2: منظور از بند سوم، "زیارتِ شما آمدن، همراه با ... بهتر است" است.